حرف حق تلخ است مثل دارو ...
آری حرف حق مثل دارو الخ است. به تلخی زهرمار. ولی آدم گاهی باید برای خلاصی از مریضی داروی تلخ بخورد. چقدر خوب است که ما خودمان به خودمان تذکر بدهیم. نشود روزی بیاید که کار از کار گذشته باشد و دیگر مصداق نوشدارو بعد از مرگ سهراب بخوریم.
آقای رئیس جمهور بداند شعر آقای میثم مطیعی حرف دل تمام مردم ایران است. ما همه دست در دست هم با عزت و اقتدار پشت رهبری ایستاده ایم و عرصه را خالی نخواهیم کرد. این مسیری که آقای روحانی در آن قدم گذاشته است یک بیراهه است. آنقدر بیراهه است که طرفداران روحانی هیچ توانایی دفاع از عملکرد روحانی را ندارند. و فقط یک بهانه و یک حرف دارند و آن اینکه ما بین بد و بدتر بد را انتخاب کردیم. البته یقینا همه می دانیم با زور تبلیغات رسانه ای حامیان روحانی یک طرف ماجرا را بدتر نشان دادند و تبلیغات کذب و دروغ راه انداختند.
اما جناب آقای روحانی بدان تاریخ تمام اقدامات تو را که باعث عقب ماندگی علمی و اقتصادی کشور می شود ثبت می کند.
در ادامه مطلب متن کامل شعر انتقادی حاج میثم مطیعی را بخوانید.
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است ...
حضور در جلسه های شعر همیشه باعث شده تا چشمه های طبع من باز شود. دیشب هم که در یک جلسه شب شعر حضور یافتم درنهایت منجر به ترواش شعر زیر گردید که بی مناسبت به انقلاب اسلامی و اتفاقات اخیر نیست. به همین خاطر این شعر را برای عزیزان به اشتراک می گذارم تا با نقدهای خود شعر ما را به تعالی برسانند.
این علی بن حسین بن علی، حیدر نیست
اگر
اشتباه نکنم سال 85 بود. ایام فاطمیه. با حمید (مجری تلویزیون شبکه اشراق)
و فرزاد رفتیم منزل حاج ولی الله کلامی. ایام امتحانات هم بود. آدم توی
ایام امتحانات دستش به هر کاری میره الا درس و مشق. حداقلش من اینطوریم.
وقتی بحث امتحان و سوال و جواب پیش میاد. روح سرکش من
مقدمه: