توصیه های پزشکی در گویش دزفولی

اِشکَمِ(1) رَوونِ (2) بَز ِ (3) مار ِ (4) مهربونِ
eshkame ravune baze mare mehrabune
یکی از چیزهایی که برای بچه های زیر یک سال اصلا خوب نیست خوردن عسل است. عسل شکم نوزاد را مثل سنگ سفت می کند و بند می آورد تا جایی که گفته اند خوراندن عسل دور از جان شما منجر به سنگ کوب شدن نوزاد می شود.
دزفولی ها به زیبایی ...
بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

یک ضرب المثل زیبای دزفولی

گپتَ آموز، کُچکَت آمُوختَس
Gapta amuz, kochkat amokhtas
یکی از ضرب المثل های خیلی با مغز و پر مفهوم دزفولی ها برای تربیت فرزندان و نسل های بعدی جمله حکیمانه بالاست. معنی تحت الفظی آن این است: به بزرگتر خود یاد بده، کوچکتر تو خودش یاد گرفته است.
بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

الهی شیر مادرش خشک نشود (شعر محلی دزفولی)

بیش پم پم(1) بیش پم پم
بیش پم پ مارش بنگش
خشک نکنه شیر دنگش
اشکم شنگ رنگش
حپل حپو ....

هرچه گامشون خورن ورش تپو ....

نه شمل اوردشه (na shamal ovordesha)

نه ممل اوردشه (na mamal ovordesha)

تکل بیده .... اُ اوردشه (tokole bida .... o ovordesha)


یکی دیگر از اشعاری که دزفولی ها برای بچه های چند ماهه شان می خوانند شعر فوق است...

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

بسم بسی بس

بس (Bes) در گویش دزفولی یعنی "انداخت". این روزها ورد مکرر زبان ما صرف این فعل است. بس!!!
این روزها شیرخواره ی ما بعد از میل وعده غذایی اش اضافات ان را پس می دهد و هر وقت پس می دهد صدای من بلند می شود: "دختر بس" یعنی دخترم شیرش را پس داد. اولین بار همسرم گفت "بس" یعنی چی؟ خلاصه من توضیح دادم که این فعل در زمانی به کار می رود که بچه ای اضافات شیرش را بالا می آورد. صرفش هم اینگونه است:
بسم(Bessom) : من انداختم 1
بسی(Bessi) : تو انداختی
بس(Bes) : او انداخت
بسم(Bessem) : ما انداختیم
بس(Besse) : شما انداختید2
بسن(Bessen): آنها انداختند

نوزادی که زیاد بالا می آورد اصطلاحا می گویند" به بهی است" = (Be behi)  به عقیده من این کلمه در گویش دزفولی من درآوردی است و از اختراعات خود دزفولی هاست.

وقتی یک سیب گندیده در یخچال باشد و می خواهید به اهل خانه خبر دهید که ان را دور انداخته اید می گویید" بسمش (Bessomesh) اگر کسی دیگر ان سیب را دور انداخته باشد می گویید: بسش (Bessesh) اگر دور انداختن سیب حاصل تصمیم گروهی باشد که غایب هم باشند می گوییم: بسنش (Bessenesh)

زمان حال استمراری اش می شود: به بهه یا ببه (نمی دانم درست نوشتنش چگونه است ولی انگلیسی اش می شود: (Bebaha) یعنی دارد می اندازد. یادآوری اینکه حتما باید حرکت فتحه حرف "ها" را باید ادا کنید. اما بیشتر اوقات حرف "ب" به خاطر پرهیز از تکرار در حالت محاوره حذف می شود و با تشدید خوانده می شود.


پانوشت:

گمان می کنم ریشه این لغت "بس" از بیختن یا باختن به معنای از دست دادن؛ می آید. البته بیختن برای غربال به کار می رود به خاطر اینکه غربال دانه ها را از دست می دهد.

1- برای تلفظ درست به انگلیسی آن توجه کنید. حرف سین تشدید دارد.
2- برای اینکه فعل درست خوانده شود حتما باید حرکت کسره سین تلفظ شود. تاکیدا عرض می کنم که سین تشدید دارد.
3- خدا رحمت کند گذشتگان همسرم را که برای وبلاگم موضوعی پیدا کرد. از بی موضوعی وبلاگمان تار عنکبوت (عاقبق) = (Aqebeq) گرفته بود.

4- این پست را هدیه می کنم به همه دزفولی ها که لحظاتی را شاد باشند.
5- این روزها داریم بچه داری می کنیم و نگاهمان به دهان دختر است نا نکند بعد از خوردن شیر اضافات ان را بالا بیاورد. و مکررا داریم این فعل را صرف می کنیم.
6- تاریخچه گویش دزفولی در ویکی پدیا.