مردها هم مردهای قدیم. یک زمانی مرد بودن افتخار بود. مردان ایرانی آخر غیرت بودند. ریش و محاسن نشان از پختگی و عقلانیت بود. و سیبیل نشان غیرت. آمده اند محاسن را تراشیده اند تا هر وقت دوست داشتند هر کار نا پخته ای انجام بدهند و برایشان حرجی نباشد. بعد سیبیل هایشان را زدند. حالا همه صورت ها زنانه شده است به مدد تیغ های آن ور آبی. هنوز دنبال مویی می گردند که بزنند. در آینه خوب خودشان را ورانداز می کنند تا چشمشان می افتد به ابروهایشان. این مو اینجا اضافه است. این یکی هم زیادی رشد کرده. یواش یواش، یواش یواش خوب که نگاهشان می کنی می شوند شبیه مادرشان و خواهرشان. اینطوری که پیش می روند .... بقیه در ادامه مطلب...
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 8:55 توسط مجید فضیلت
|
عجب محرمی داشتیم امسال. آدم توی روضه همه داشته هایش را مرور می کند. حساب خودش را مرور می کند تا بفهمد به قول بچه ها حساب خودش با عقایدش چند چند است؟ هر شب که پای روضه می نشستیم سیاست های یزیدیان را مرور می کردیم و بررسی می کردیم تا حواسمان باشد گیر یزیدیان امروزی نیفتیم. هر شب در روضه شیوه ستمگری ها را مرور می کردیم. اینگونه با فهم و ادراک بسیار قوی و عاشورایی راه انقلاب را ادامه می دهیم تا انجایی که صدای انا المهدی را از کنار کعبه بشنویم و دنیای استکبار را دچار یک شوک بزرگ کنیم. بیایید مرور کنیم که این روضه ها وصل می شود به قیام آخرالزمان. هیئت های عزاداری متعلق است به قیام عاشورا و دستگاه اهل بیت. و اینها متصل هستند به قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)