پرده اول: روزی پیغمبر کسی را فرستاد تا معاویه را خبر کند و نزد پیغمبر بیاید. معاویه به فرستاده گفت: به نزد پیغمبر برو و بگو معاویه دارد غذا می خورد صبر کن تا غذایش تمام شود. پیک رفت. ساعتی گذشت و پیغمبر دوباره فرستاده را به نزد معاویه فرستاد. باز معاویه گفت دارم غذا می خورم به پیغمبر بگو صبر کند. باز ساعتی بعد پیغمبر پیک را به سوی معاویه فرستاد تا معاویه را به نزد پیغمبر فرابخواند. باز معاویه همان جواب را داد. چون هنوز معاویه در حال خوردن بود. اینجا بود که می گویند پیغمبر معاویه را نفرین کرد. و گفت: "خداوند شکم او را سیر نکند!" این بود که گفته اند معاویه آنقدر می خورد که شکمش تغییر شکل داد به طوری که دیگر نمی توانست ایستاده سخنرانی کند به همین خاطر می گویند اولین کسی که نشسته سخنرانی کرد معاویه بود. سندش را اینجا ببینید.

روزی پیغمبر به یاران خود سفارش کرد هرگاه معاویه را روی منبر من دیدید شکم وی را پاره کنید(1) گذشت تا معاویه بر منبر رسول خدا نشست و هیچ کس اعتراض نکرد. اعتراض نکردن مردم همانا و شوریدن معاویه بر علیه حکومت حضرت علی همانا. مردم بر علیه معاویه کوچکترین اعتراضی نکردند تا اسیر جاه طلبی معاویه شدند و سرانجام به درد یزید گرفتار شدند. همان هایی که در مقابل معاویه سکوت کردندسرانجام گرفتار ظلم یزید شدند.

پرده دوم: وقتی اولین ناو جنگی آمریکا وارد خلیج فارس شد، امام خمینی دستور داد تا ناو جنگی آمریکایی را با هرچه می توانند بزنند. یاران امام از امر نائب امام زمان و امر ولایت فقیه به بهانه های مختلف سرپیچی کردند تا اینکه آمریکا ناوهای جنگی بیشتری در خلیج فارس آورد، نه تنها در خلیج فارس بلکه در حال حاضر به طور محسوس کشورهای اطراف ایران را پایگاه های نظامی آمریکا فرا گرفته.

پرده سوم: ای کاش با سران فتنه برخورد قاطع تری می شد تا دیگر کسی جرات فتنه انگیزی نکند. حالا باید نگران این باشیم به سرطان بزرگتری مبتلا نشویم.


پانوشت1: لهوف، سید بن طاووس، ص 156.

پانوشت2: این پست پی نوشت مباحثه با محمود بود.

پانوشت3: دستگیری جاسوس سیا را توسط سربازان گمنام آقا امام زمان به همه هموطنان عزیز تبریک عرض می کنم.

پانوشت4: اللهم صل علی محمد و آل محمد.