ساعت ۱۲ ظهر؛ هوا نیمه ابری بود. امروز ساعت ۲ قرار بود کاروان آسیایی شکست حصر غزه به دانشگاه تهران برسند. به طرف سلف حرکت کردم. در سلف نشسته بودم که ناگهان عکسی بر روی سینی غذایم افتاد یک کودک فلسطینی چند ماهه کفن پوش به دست پدرش در حال خاکسپاری بود صدای اذان بلند شد...

بر مقدار ابرها افزوده میشد، آسمان بغض کرده ولی اشکش نمی آمد انگار به روضه ی علی اصغر(ع) احتیاج داشت؛ آه که چه روز سنگینی بود...

ساعت ۲ بعد از ظهر؛ از کتابخونه مرکزی بیرون اومدم جلوی مسجد دانشگاه داشتند تعزیه اجرا میکردند تمام شد حیف کاش زودتر میرسیدم. بلافاصله بعد از تمام شدن تعذیه کاروان آسیایی از در شرقی وارد دانشگاه شدند شور عجیبی بود یک لحظه همه چیز اوج گرفت وجود آدم های مختلف از ملل مختلف در کنار هم برای یک هدف. ژاپنی، مالزیایی، هندی، پاکستانی، ایرانی ، ایرانی ، ایرانی...

 free free Phlestin ، viva viva Qaza

خیلی عجیب و هیجان انگیز بود حس ایرانی بودن، مسلمان بودن و آسیایی بودن انسان برانگیخته میشد مرگ بر اسرائیل را با تمام وجود فریاد میزدیم. کم کم به طرف دانشکده فنی در حرکت بودیم بر بلندای دانشکده پرچم عظیم فلسطین بسیار در چشم بود. جمعیت ایستاده بود. یک اتفاق قشنگی که پر از کینه بود آتش زدن پرچم آمریکا و اسرائیل بود.

بعد از آن وارد دانشکده شدیم.قرار بود در تالار شهید چمران ویژه برنامه برگذار شود. بعد از پیدا کردن یک صندلی برای نشستن منتظر شروع شدن برنامه بودیم. جمعیت همچنان در حال شعار دادن بود. حس میکردم که همگی با تمام وجودشان فریاد سرمی دادند زنده باد فلسطین زنده باد فلسطین

متاسفانه از این قسمت به بعد دیگر شارژ گوشیم تمام شد و نتوانستم عکس بگیرم.

خبر رسید که قرار است احمدی نژاد بیاید. بر خوشحالیمان افزوده شد. بعد از حدود ۱۰ دقیقه رییس جمهور وارد سالن شد. بار دیگر همه چیز اوج گرفت اینبار خود اهالی کاروان هم بسیار هیجان زده بودند.

بعد از قرائت قرآن، از نماینده هندی کاروان آسیایی درخواست شد که بر روی سن بیاید و صحبت کند...

"هیچ قدرت استکباری نمیتواند هیچ ملتی را به خاک و خون بکشد" این جمله مهم ترین سخن نماینده هندی بود که بسیار محکم و با صلابت گفته شد.

بعد از آن  کودکان ایرانی برروی سن آمدند و  قلک های خود را که برای کودکان قزه آورده بودند به نماینده هندی دادند. بعد احمدی نژاد آمد و به کاروان کلی تبریک گفتند و برای ملت فلسطین و آزادی تمام ملت های مظلوم دعا کردند. بعد از رییس جمهور جناب آقای رحیم پور ازغدی به روی سن دعوت شدند و سخنرانی طولانی در مورد اسرائیل و فلسطین و... کردند. ۲ سوال مطرح کردند و از اهالی کاروان خواستند که این سوال ها را در هرجا که میروند مطرح کنند. اینکه:

۱. وضعیت یهودیان در جهان اسلام و از جمله فلسطین چه تفاوتی با وضعیت یهودیان در جوامع اروپایی دارد؟

۲. چرا تا قبل از قرن ۱۹ میلادی چیزی به عنوان ناسیونالیسم سیاسی مطرح نبود و چرا در قرن ۱۹ مطرح شد؟

در آخر آقای ازغدی به اهالی این کاروان اشاره کردند و گفتند مطمئن باشید آمریکا و اسرائیل اسم شما را در لیست تروریست ها ثبت خواهند کرد.و گفتند: برای شما تروریست ها آرزوی موفقیت خواهم کرد.

بعد از آن پدر شهید جهان آرا آمد. علت حضور پدر شهید جهان آرا این بود که در زمان جنگ بعد از آزادی خرمشهر شعار رزمندگان این بود؛ خرمشهر الی غزه

و در آخر با اهالی کاروان عکس یادگاری گرفتیم.

امروز در هنگام غروب و کمی بعد از آن بود که باد شدت گرفت و کم کم باران شروع به باریدن کرد. بعض آسمان ترکید. شاید دلش آرام گرفت بخاطر امید برای کمک به کودک فلسطینی...

free free Phlestin ، viva viva Qaza