... از شب های خوابگاه بنویسم؟ از هم اتاقیم که مارا در امر سیاست مخالف نظر خود می دید و دیگر حاضر نبود حتی با ما حرف بزند؟ از دانشکده بگویم که تمام استادان دانشکده برای حمایت از موسوی امضا کرده بودند؟ چرا؟ آیا آنها هم چشم و گوش خود را بسته اند؟ چرا بعد از همه این اتفاق ها و برتری رای حداکثر به اقلیت باید این اتفاق ها بیفتد؟ آشوبگری چرا؟ چرا به اسم انصار و بسیجی باید به کوی پسران دانشگاه تهران هجوم بیاورند و ۳۰۰-۲۰۰ نفر را به جرم هیچ (البته نه همه) دستگیر کنند؟

مگر ما دانشجویان دانشگاه تهران چه گناهی کرده ایم که می خواهیم در آرامش مطلق امتحان بدهیم و بعد از آن برنامه های از قبل چیده شده را انجام دهیم؟ مگر چه گناهی کرده ایم که باید در نیمه دوم شهریور در ماه رمضان با زبان روزه در گرما امتحان بدهیم؟ به چه دلیل؟ آیا واقعا نباید به این نتیجه رسید که دیکتاتوری در دست کسانی است که پیروز این انتخابات نشدند؟؟؟

در پست بعدی تمام ماجراهایی که در کوی دانشگاه برایم اتفاق افتاده است را بازگو خواهم کرد.

ادامه دارد....