رئیس کل ستاد «ائتلاف اصلاح طلبان» (قائم مقام ستاد انتخاباتی منحل شده خاتمی) با وارونه نمایی کامل واقعیت ها در دولت فعلی و دولت سابق، دولت اصولگرا را به فحاشی و ناسزا گرفت.
محسن امین زاده- معاون مشارکتی وزارت خارجه در دولت اصلاحات-  طی سخنانی یکطرفه در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با طرح این ادعای بی چهارچوب که «دولت نهم ۲۷۰ میلیارد دلار درآمد را تبدیل به فساد و تورم کرده است» به ناسزاگویی علیه دولت و عملکرد سیاست خارجی آنها پرداخت و مدعی شد بزرگ ترین شکست سیاسی ایران پس از جنگ های ایران و روس ]۲۰۰ سال پیش[ در دولت نهم پدید آمده است... پس از فروپاشی شوروی، سقوط صدام و طالبان، هیچ دشمنی در منطقه برای هماوردی ایران وجود ندارد اما دولت نهم، نیاز دنیا را تبدیل به تهدیدی برای کشور می کند... وضعیت این دولت شبیه به دوران قاجار است... دولت در سیاست خارجی شو برگزار می کند. اجلاس ژنو، ماجراجویی و شارلاتان بازی بود... ایران در سال ۸۴، کشوری با ثبات، در مسیر توسعه و قابل اعتماد بود اما امروز در شرایط بسیار مشکلی به سر می برد... دولت نهم فرصت ریاست جمهوری اوباما را نابود خواهد کرد... می ترسم اوباما به ایران اعلام جنگ کند... شما ]دانشجویان[ نگذارید  مسیر به دست نیروهای رادیکال و جنگ طلب در آمریکا بیفتد ... انکار نمی کنم ماجرای ژنو چنددرصد تاثیر مثبت در جلب آرای مردم به نفع احمدی نژاد داشته است... ملت نمی فهمند این شو واقعیت دارد»!
از اینکه  مجبور شدیم عقده گشایی ها و ناسزاگویی های یک دیپلمات مرعوب سابق را که اینک سرفرماندهی ستاد کل جبهه اصلاحات را به دست گرفته، منتشر کنیم، از خوانندگان گرامی عذرخواهی می کنیم اما برای اینکه امر  بر دیپلمات اشتباهی! مشتبه نشود، چند نکته را به اجمال باید یادآور شد:
1- آوردن بحث اقتصادی در میانه بحث نقد و ارزیابی سیاست خارجی و ادای عبارتی عوامانه، جای تاسف دارد و تاسف بارتر اینکه چنین القا شود درآمدهای  کشور بی حساب و کتاب در راه «فساد» خرج شده است. حال آن  که مجلس بر تمام هزینه ها و درآمدها نظارت دارد ضمن اینکه فساد اقتصادی را سرحوصله و دقت در اجزای  دولت اصلاحات می شود بررسی کرد که نمونه های نفتی آن سیاه تر از آن است که قابل کتمان باشد
 2- دولت فعلی را در جایگاه «بزرگ ترین شکست سیاسی در ۲۰۰ سال اخیر گذاشتن»، از آن استدلال های کیلویی و سفسطه های ناپخته ای است که فقط می توان در بساط حضراتی نظیر آقای امین زاده جست؛ جماعتی که حلقه متبوع آنها در حوزه دیپلماسی در ازای تعطیلی تمام فعالیت های اتمی، حتی آب نبات هم- به تعبیر آقای لاریجانی- نگرفتند. جریانی که بیشترین سرویس ها را به آمریکایی ها  در افغانستان دادند و به جبرانش عنوان «محور شرارت» و «تهدید به حمله نظامی» را برای ملت ایران دریافت کردند. به راستی آن روزها به نام  دور کردن تهدید، سایه حمله بر سر کشور گسترده شده بود یا سال های فعالیت  دولت اصولگرا که بسیاری از همان تهدیدها رنگ باخت؟  منش قاجاری متعلق به دیپلمات هایی نظیر شما بود که در برابر هر فشار بیگانه باجی می دادید و در مقابل بر تهدیدها و گستاخی های دشمن می افزودید یا متعلق به دولت فعلی که مهر پایان بر قاجاریگری زد؟
 3- از کی، طالبان برای شما دشمن شد حال آن  که در حلقه های اصلی و حزبی سخن از مذاکره با طالبان می راندید؟ آیا آمریکا پس از سقوط شوروی و صدام و طالبان دشمن نبود؟
4- آیا احمدی نژاد «شو» برگزار می کند که محکم  از حقوق و منافع ملی و عدالت برای انسان ها دفاع می کند یا شماها که حاضر بودید برای کمترین کف و هورایی، بیشترین امتیاز را بدهید و به هرساز  قدرتمندان زورگو سر و تن بجنبانید؟ بردن کشور در کام تهدید از کی نامش «ثبات و در مسیر توسعه قرار گرفتن» شده است؟
 5- اگر شما بودید که اصلاً  کار بوش و نومحافظه کاران تمام نمی شد که بخواهد کلاهبردار فریبکاری مانند اوباما با دستکش مخملین روی کار بیاید. حالا نگرانید اوباما اعلان جنگ کند؟!
 6- ملت چون با دیدن شجاعت و عزت احمدی نژاد در اجلاس ژنو به او علاقمندتر شده، پس باید  نفهم خطاب شود؟! این چه قسم استدلال کردنی است شما که ساعتی فرصت داشتید فحاشی کنید و رطب و یابس ببافید و دانشجویان را بترسانید. دیگر توهین به شعور ملتی که فرزندان آنها در مقابل شما نشسته بودند، چرا؟!